سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دستنوشته های من
صفحه اصلی وبلاگ
پارسی بلاگ
شناسنامه من
ایمیل من
 RSS 
اوقات شرعی
سه شنبه 86 شهریور 20 ساعت 1:21 عصرمدرسه

من ده روز دیگر به مدرسه میروم و من خیلی دل شوره دارم 0 میدانید چرا‍ ! چون من نمیدانم معلمم کی میفتد و مهمتر هم میزی ها و هم کلاسی هایم 0 تازه  یک چیز جالب خواهرم که شاید به مهدکودک برود  به مادرم می گوید که توهم باید با من به مهدکودک بیایی     


متن فوق توسط: نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
پنج شنبه 86 شهریور 8 ساعت 11:43 صبحخاطرات تابستان 86

اتل متل توتوله

 تابستونم چه خوبه

بودن امیر و ایدا

تو خونمون همیشه

باهم بازی می کردیم

بازی شهر تو خونه

مامان بزرگ خوبم

واسم دفتر خریده

تو دفترم نوشتم

تابستونم چه خوبه

همه بودیم دور هم

تو خونه و تو کوچه

ادامه مطلب...

متن فوق توسط: نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)
سه شنبه 86 مرداد 9 ساعت 12:2 صبحدیگر تنها نیستم

 

   حدود سه هفته قبل خاله ام برای مسافرتی اداری به تهران آمدند سه روز قبل هم برای دیدن بقیه فامیل به خوی رفتند .

یک روز بعد از رفتن خاله ام  عمه ام(طاهره خانم) به تهران آمدند. 

امدن عمه به اینجا یکدفعه ای شد.

الان دو روز است که عمه درخانه ی ما هستند


متن فوق توسط: نوشته شده است| نظرات دیگران ( نظر)

درباره خودم
دستنوشته های من

آرشیو یادداشت ها
تابستان 1386
بهار 1386
لوگوی من
دستنوشته های من
اشتراک در خبرنامه